مارتک- سارا جمال آبادی: «جان مارو» یکی از موفقترین بازاریابان دیجیتال در جهان و مدیر عامل دو شرکت موفق Writer Extraordinair و Badass Visionary در تگزاس است. این بلاگر میلیونر که مورد توصیه بسیاری دیگر از آدمهای موفق دیجیتال مارکتینگ است، زندگی عجیبی را هم از سر گذرانده و میگذراند و سخت باور دارد به اینکه: «اگر نمیتوانید در بازی برنده شوید، قوانین را تغییر دهید!» کاری که خودش هم انجام داده و حتی قانونی که طبیعت به او اجبار کرده را به زمین زده!
فوت کردن شمع تولد، با درد و پاهای گچ گرفته
قصه «جان مارو» را بگذارید از عکس کودکیاش که در صفحه اینستاگرامش realjonmorrow گذاشت، شروع کنیم. در این عکس، تولدش است. اما جان، نه مثل همه کودکان ایستاده روی دو پایش و در حال فوت کردن شمع و خندان که بر تختی کنار شمعهایش دراز کشیده است و مادرش با پیراهنی آبی در نزدیکیاش نشسته است.
جان در کپشن این عکس نوشته است: «خاطرهای از دورانی دردناک. شش ماه در گچ بودن (پاهایم) بعد از عمل جراحی و “او” که هرگز تنهایم نگذاشت. عشق مادری چیز خاصی است.»
جان مارو که این روزها ۴۰ساله شده است، از زمانی خودش را شناخته، به یک نوع دیستروفی عضلانی به نام آتروفی عضلانی نخاعی مبتلا بود. این بیماری در طول سالها مدام پیشرفت میکند و به آرامی توانایی حرکت را از آدم میگیرد. اتفاقی که برای جان هم افتاد و او در نهایت تنها میتواند صورتش را حرکت دهد.
وضعیت جان چیزی شبیه پروفسور استیون هاوکینگ است، البته با دلایل پزشکی متفاوت. او هم همچون هاوکینگ در زمینه کاری خودش یک غول به حساب میآید؛ غولی که رنج بسیار کشیده اما از پا نیافتاده است.
«جان مارو» با استفاده از یک میکروفون و نرمافزار تشخیص گفتار کار میکند و به یکی از برترین نویسندگان آنلاین تبدیل شده است. او شرکتهای موفق متعددی را راهاندازی کرده و برخی از بزرگترین تأثیرگذاران جهان را تحت تأثیر زندگی خودش قرار داده است.
پستهای محبوب او در شبکههای اجتماعی توسط میلیونها نفر خوانده و به اشتراک گذاشته میشوند، البته این پرانتز را هم باید باز کنیم که او بعد از تجربه سه وبلاگ شکست خورده، موفق شد و توانست راهِ وبلاگنویسی را پیدا کند و یک شرکت چند میلیون دلاری را راه بیاندازد.
توصیههای «جان مارو» را نادیده نگیر
جان که چند سالی مجبور بود به صورت رایگان کار کند تا «بیمه درمانی» اش در امریکا را از دست ندهد، امروزه نه تنها از شر آن بیمه نجات پیدا کرده که کشورهای بسیاری در دنیا را دیده و دیگر نگران مخارجش هم نیست و همراه با رتریور طلایی خود، وینستون، در آستین تگزاس زندگی میکند.
بسیاری میگویند در زمینه بهینهسازی حضور آنلاین و استراتژیهای بازاریابی، توصیهها و تخصص «جان مارو» را نباید نادیده گرفت.
اما این توصیهها کجاست؟ در وبلاگ جان مارو؛ یعنیSmart Blogger
اسمارت بلاگر که امروز یک برند آنلاین استT در سال ۲۰۱۱ توسط جان راه افتاد که در آن زمان یک «کپی بلاگر» شناخته نشده بود. هدف اصلی این وبلاگ هم،آموزش به نویسندگان باهوش و سخت کوش برای پیشرفت وبلاگهایشان بود.
شما میتوانید در این وبلاگT آگاهی عملی در مورد ایجاد مخاطب و تقویت روابط معنیدار با مشتریان را پیدا کنید. همچنین تخصص ویژه جان در بازاریابی محتوا است و راهنماییهایی در زمینه ایجاد محتوای جذاب و استفاده از رسانههای اجتماعی برای بازاریابی و بهینهسازی سئو را در آن آموزش میدهد.
جان مارو: من با شما شوخی نمیکنم!
جان درباره خودش به کسانی که او را میخوانند، میگوید: این اصلا شوخی نیست که تنها قسمتهایی از بدنم که میتوانم حرکت دهم، چشمها و لبهایم هستند. دستها، پاها، بازوها و پاهای من تقریباً بهطور کامل فلج شدهاند و تنها گاهی تکانههایی دارند، نه چیزی بیشتر؛ اما با این حال… من زندگی شگفتانگیزی دارم. من با استفاده از فناوری تشخیص گفتار، مقالاتی نوشتهام که بیش از ۵ میلیون نفر آنها را خواندهاند. همچنین چندین مجله آنلاین راه انداختم که به طرز شگفتانگیزی من را میلیونر کردهاند. میگویید: «این نمیتواند واقعی باشد. تو همه این کارها را انجام دادی، در حالی که نمیتوانی حرکت کنی؟»
بله، باورش سخت است. میدانم، اما حقیقت دارد.
من همه این کارها را از خانه انجام میدهم، روی صندلی چرخدارم مینشینم و با میکروفون صحبت میکنم. به نظرتان من طفلکی و قابل ترحم هستم؟! نه…
اینها را که میگویم، معنیاش این نیست که این سالها به راحتی گذشته است. من در طول زندگی ۱۶ بار به ذاتالریه مبتلا شدهام، بیش از ۵۰ استخوانم شکستند و دوباره بهبود پیدا کردند و به معنای واقعی کلمه سالهای زیادی از عمرم را در بیمارستانها و مطبهای پزشک گذراندهام. اما هنوز زندهام. من نه تنها از شرایطم جان سالم به در بردهام، بلکه زندگی را ساختهام که اکثر مردم فقط رویای آن را میبینند.»
قوانین بازی را تغییر بده
جان مارو به قول خودش «درسهایی که با خون و اشک» آنها را یاد گرفته، به دیگران انتقال میدهد.
درسهایی که بزرگترینِ آنها همان است که در اول مطلب هم خواندید: «اگر نمیتوانید در بازی برنده شوید، قوانین آن بازی را تغییر دهید.»